۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

مرد مریخی

اگر چشمانم را ببندم و سعي كنم ژوئن 2002 را به ياد بياورم و يك بار ديگر به جام جهاني فكر كنم، احساسي باور نكردني تمام وجودم را فرا مي گيرد. واقعا اين من بودم كه چهل و يك روز را در ژاپن گذراندم و ديدار نهايي دو تيم برزيل و آلمان در فينال جام جهاني داوري كردم؟
يك روز عصر وقتي با همكارانم براي دريافت جايزه روي صندلي هاي سالن تاتر "اريتسون" نشسته بوديم، "ادگار داويدز" كه مرد كم حرفي بود اما هميشه با حرف هايش به نكته خاصي اشاره مي كرد به من گفت: "وقتي به ميدان مي روم تنها هدفم پيروزي خود و افراد تيمم است. تو چطور؟"
خب، شايد من و داوراني مثل من به ميدان مي رويم تا به رقيبان واقعي كمك كنيم، همين طور بازيكنان را به احترام به قوانين و ساير افراد ترغيب كنيم، پس وقتي به اين اصول توجه شود و همگان خود را ملزم به رعايت آنها كنند، بازي هم با تشنج كمتري دنبال مي شود.
داوران كه از كره مريخ نيامده اند، از كودكي تا بزرگسالي فوتبال نقش مهمي در زندگي ما داشته است. پس حتي فكر اينكه يك داور طرفدار هيچ تيمي نيست، مسخره است. اما شخصي كه اين سوال را مي كند، بايد بداند هر چيز در جايگاه خود سنجيده مي شود. وقتي من به زمين مسابقه قدم مي گذارم، تنها هدفم اجراي نقش يك داور به بهترين شكل ممكن است و بهتر است بدانيد به آخرين چيزي كه فكر مي كنم اين است كه يكي از دو تيم حاضر در ميدان ممكن است تيم مورد علاقه من باشد.
يك داور هم ممكن است پس از اتمام نود دقيقه بازي براي پيروزي تيم مورد علاقه اش جشن بگيرد. اما اطمينان داشته باشيد در طول بازي داور تنها طرفدار خودش است.

اغلب از من مي پرسند به كدام دسته از بازيكنان علاقه بيشتري دارم. بايد بگويم آنهايي كه از نظر من قهرمان اند، افرادي نيستند كه در سطوح بالا با مهارت هاي خاص و منحصر بفرد بازي مي كنند. بازيكن مورد علاقه من كه از دوستان صميمي ام در دانشگاه هم بود هميشه پيراهني با شماره 10 به تن مي كرد. ما اغلب مسابقات دوستانه اي در "بولونيا" برگزار مي كرديم. اسم تيم ما "‌كاريوكاس" و رنگ لباس هاي ما هم رنگ لباس هاي تيم ملي آرژانتين بود. پيراهن شماره 10 به "لوكاربورگي" يكي از بهترين دوستانم كه متاسفانه در جواني به دليل بيماري سرطان از دنيا رفت، تعلق داشت.
بازيكن بزرگي كه هرگز نتواستم داور مسابقات او باشم ، "ديگو آرماندو مارادونا" بود. وقتي قضاوت در سري
A و مسابقات قهرماني را در 92-1991 شروع كردم، چند ماه از رفتن "مارادونا" از ايتاليا مي گذشت. اينكه نتوانستم به عنوان داور مسابقه بازي، او را از نزديك در ميدان ببينم، هميشه براي من به عنوان يك افسوس بزرگ باقي خواهد ماند.


پاورقي؛

تكه هايي از قواعد بازي – خاطرات كولينا
پير لوئيجي كولينا
ترجمه: بهاره افشاري- بهناز اشرف گنجويي
انتشارات خجسته

چاپ شده به تاریخ پنجشنبه 5 دی 87