۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

90 4

عادل جان، سلام خوبي؟ اميدوارم امشب 90 خوبي داشته باشي، آرزو مي كنم امشب هم به هر كس كه دوست داشتي تكه هاي دو پهلو، چند پهلو، تك پهلو و بي پهلو بياندازي و با پاسخ هاي باربط و بي ربط، با معني و بي معني و با نمك و بي نمك ميهمان هاي حضورري و غير حضوري ات ريز ريز، غش غش و قاه قاه بخندي، ضعف كني و دور از جانت از حال بروي!
ولي عادل جان! تو را به مقدساتت قسم، بعد از آنكه تمام كارهايت را كردي، مثل هفته پيش كه آجرلو را آوردي و كلي حرف هاي سطح بالا زدي و همه دوستداران فوتبال حرفه اي را ذوق مرگ كردي يك عدد آدم اثر گذار بياور و تكليف اين خصوصي سازي را روشن كن! جاي دوري نمي رود، ‌باور كن كلي سوژه براي خنده هاي قشنگ قشنگت هم جور مي شود، اگر هم نشد يك ثوابي كردي و دل هاي نگرني را از بي قراري در آوردي. عادل جان! اگر داستان (داستانك مناسب تر است) خصوصي سازي برايت دردسر ساز مي شود، حداقلكن (به فتحه و تشديد لام تلفظ كنيد، از آن كلمه هاي بامزه است!) ‌تكليف پرسپوليس را روشن كن! و خانواده اي را از نگراني بيرون بكش!
عادل جان، ببين وضعيت اين هدايتي چيست؟ مي ماند، مي رود؟ پرسپوليس را مي خواهد كل يوم سند بزند يا براي دلش خرج مي كند يا ديگر نمي خواهد خرج كند؟ چه شد كه قرعه به نام فدراسيون تنيس اقتاد؟!! اصلا از جان هدايتي چه مي خواهند؟ او فقط ملكه عذاب مصطفوي است يا قرار است كما في السابق (همانطور كه حداقلكن را خوانديد، اين يكي را هم بخوانيد) نقش باباي پولدار مهربان را هم بازي كند؟
عادل جان، راستي جريان سعيد لو را هم روشن كن. ببين قرر است چه شود؟‌ چطور شود؟ اينطوري شود، يا آنطوري شود؟
خلاصه اگر وقت كردي جريانات پرسپوليس را يك بالا و پاييني بكن، ببين چه در مي آيد؟! مي دانم خيلي وقتت گرفته شد، امشب برنامه داري و سرت حسابي شلوغ است، برو، برو به كارت برس. برنامه خوبي داشته باشي، باي باي.

چاپ شده به تاریخ دوشنبه 9 دی 87