۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

بهانه

به بهانه ماريو پوزو، فرانسيس فورد كاپولا، مارلون براندو، آل پاچينو، جيمز كان، رابرت دووال، جان كازال، آل ليتيري، ريچارد كاستلانو.
به بهانه
Godfather، قسمت اول.
به بهانه روزگاري كه آدم ها تاريخ مصرف دارند. به بهانه يك خاطره، بخشي از يك زندگي، به بهانه من...

بازي مهره ها، بازي دست هاي پشت پرده است. دون كورلئونه پدر خوانده خانواده كورلئونه ها حوال سالهاي 1945 دوران افول خود را سپري مي كرد، روزهايي كه ديگر خانواده ها رفته رفته قدرت برابري و حتي برتري مي يافتند و دون كورلئونه كه ديگر يك پدرخوانده سنتي به شمار مي رفت جايگاه كورلئونه ها را متزلزل مي ديد اما همچنان به اصول خود پايبند بود.
سولاتسو بيزينس من تازه كاري كه براي شروع حرفه اش نياز به حمايت پدر خوانده ها داشت رودرروي كورلئونه بزرگ نشست و از حرفه اش گفت كه نياز به قدرت حمايتي او دارد. حرفه سولاتسو خارج از چارچوب دون كورلئونه كبير بود و او براي اين پايبندي اش به اين اصول و عقايد، فرزند بزرگ و جانشين خود براي سرپرستي خانواده، ساني را از دست داد! كشته شدن پسر براي مخالفت با پذيرش پيشنهاد سولاتسو!
كورلئونه ها به ضعيف ترين موقعيت دوران خود رسيدند، تام هيگان، وكيل و مشاوره خانواده و فرزند خوانده دون كورلئونه راه تعامل و صلح را بهترين راهكار خروج خانواده از اين بحران مي دانست. بحراني كه خطر را متوجه دون كورلئونه هم كرده بود و ترور نافرجامش نيمه جان روي تخت بيمارستان رهايش كرده بود.


ترور كورلئونه كبير، مرگ ساني يك معني داشت؛ كورلئونه ها بايد پاي ميز صلح بنشينند و قدرت پنهاني خود در پليس، رسانه ها و دستگاه قضايي را در اختيار ديگر خانواده هاي بزرگ مافيا بگذارد!
زبان مافيا، زبان ويژه است. فرستادن لاشه ماهي مرده، سربريده يك اسب در رختخواب و البته به آغوش گرفتن يك گربه ملوس و يك شاخه گل سرخ.
هوشمندي مايكل، پسر كوچك كورلئونه ها يك تنه خانواده را از انتهاي ضعف بالا مي كشد و اين بار قدرتي افسانه اي به كورلئونه ها مي بخشد. با مرگ دون كورلئونه، مايكل كه سرپرستي خانواده را پيش از اين نيز برعهده گرفته بود، نقشه قدرت را در روز غسل تعميد عملي كرد، سران خانواده هاي قدرت يكي پس از ديگر ترور شدند و حساب ها تسويه شد.
مايكل كورلئونه، اصول پدر را نداشت، او شيفته قدرت بود و تمامي معادلات را به هم ريخت، همانند پدر پايبند خانواده بود اما براي همين خانواده و قدرتش دست به هركاري مي زد.
فرددو كورلئونه برادر بزرگتر و به قول مايكل، فرزند پدر و مادرم، قرباني همين خانواده شد. فرددو يكبار ناخواسته به خانواده خيانت كرد، پاسخ اين خيانت يك چيز بود؛ مرگ.
مايكل با چشماني بسته، مبهوت در قدرتي مسخ كننده، فرددو را به كام مرگ كشاند تا خانواده معصوم از خيانت باشد !
بازي مهره ها، بازي دست هاي پشت پرده است. بازي آدم هايي كه تارخ مصرف دارند و لحظه اي كه زمان انقضايشان برسد، لحظه اي دريغ نمي شود؛ يك گلوله، يك شليك و تمام.

چاپ شده به تاریخ یکشنبه 1 دی 87