۱۳۸۷ بهمن ۱, سه‌شنبه

ضیافت

حالا كه حاج مهندس علي دايي از سفر حج بازگشته اند، بسياري چشم انتظارند تا حاج علي در مراسمي پرفيض به دعوتشان بگيرد تا جماعت هميشه در صحنه خير مقدمي نثار حاجي كنند و ديدارها تازه شود. البته تورنمنت معتبر، حساس و بسيار بسيار مهم و با اهميت «چهار جانبه عمان» قدري زمان برگزاري اين مجلس شورانگيز را به تاخير خواهد انداخت. اما خيال اصحاب وليمه خور راحت و آسوده كه اين مهم اگرچه شامل دير يا زود مي شود اما گرفتار سوخت و سوز نخواهد شد!
بزرگترين دلمشغولي حاج علي انتخاب فهرست مدعوين است كه به مراتب سخت تر و حساسيت برانگيز تر از انتخاب نفرات تيم ملي است. حاجي صفر كيلومتر (البته نگران نباشيد، حاج علي تازه راه افتاده و بزودي ركورد حاجي آقا شدن را هم مي زند و مي شود آقاي حاج جهان!) دست روي هر كسي بگذارد كلي عوارض جانبي بهمراه خواهد داشت. هر انتخاب بطور اتوماتيك انتخاب ديگري را وتو مي كند و يا زنجيره اي از انتخابهاي تو در تو را ايجاد مي كند (‌مثال يك: با دعوت پروين به شكل خودكار مصطفوي حذف مي شود. مثال دو: با دعوت قلعه نوعي به همان شكل خودكار لشكري شامل نظري جويباري، مرفاوي، طيري، بابازاده، فكري، علي!، كمپاني مجيد، محمد هوتن، دكتر قريب، مقداد، مرتضي شايسته، مازيار ميري، اهالي با صفاي تير دوقلو، اهالي بي وفاي فرشته، برو بچ كافي شاپ اكباتان، رهگذران جاده سلامتي، كل يوم دوستان و رفقاي سونا و گلستان ژنرال دعوت مي شوند.)
البته داستان به همين جا ختم نمي شود و بي شك كنترل رولبط پنهاني و پيچيده بين يكي دو نفر، از چشم حاج علي دور خواهد ماند و آنوقت است كه اين ضيافت انس ديدن دارد!
پيشنهاد من به حاج مهندس علي دايي، سفير فوتبال ايران در جهان، ‌آقاي گل جهان، ركوردار بازيهاي ملي فوتبال ايران، کاپيتان اسبق تيم ملي، سرمربي فعلي تيم ملي، همه كاره اسبق سايپا و يهويي هيچ كاره فعلي سايپا اينست كه محل برگزاري مراسم را به شكل كابين هاي كاملا مجزا و ايزوله در آورد و از هر كس در سلول اختصاصي (با انفرادي اشتباه گرفته نشود) خودش پذيرايي كند. مگر اينكه يك وفاق ملي ايجاد شود و يك حس دل انگيزي برانگيخته گردد و جماعت بزرگوار با نگرش بزرگوارانه تر كل يوم پدركشتگي ها، خونخواهي ها، ارث خوريها، فرزند ربايي ها و ساير مشتقات جنايي و جزايي را بين يكديگر دست كم به اندازه همان مدت زمان برگزاري مجلس به دست فراموشي بسپارند و با اعلام يك عفو عمومي خانواده اي را از نگراني نجات دهند! و فقط به ران و سينه مرغ فكر كنند و البته راسته گوساله و كباب بره و فيله ماهي.
فقط مي ماند معضل دعوت از حاج محمد ميلي كهن كه حواشي اش از دعوت حاج مجيد سوزوكي بيشتر است! ‌«بيا تو، بيا ببين چه خبره تو!» ‌اينجاست كه اگر حاج حسين رضازاده همت كند بايد به قول دو سه روز گذشته اش وفادار بماند و حاج علي و حاجي مايلي را آشتي دهد كه جمع حاجي ها جمع شود و ايام به كامشان!
البته اگر حاج علي همچنان روي دور آشتي كردن باشد در يكي دو سوت با پرشي به اعماق بغل حاجي مايلي كار تمام مي كند ولي افسوس كه بين مجالس آشتي كنان حاج علي فاصله افتاده و ترس اينكه مبادا پشتش باد خورده و كمي سرد شده باشد و خب از آن حرارت روزهاي اول افتاده باشد چشم مان را مي ترساند كه نكند اين آشتي كنان سرنگيرد. مگر اينكه يكي پيدا شود و به حاج علي برساند كه با اين آشتي ركوردار مي شود، در اين صورت لحظه اي درنگ نمي كند. (براي اين امر نيز، همان حاج حسين رضازاده توصيه مي شود كه خودش يك زماني اهل ركورد و ركوردشكني بود) باقي بقايت!

چاپ شده به تاریخ سه شنبه 26 آذر 87