۱۳۸۷ آبان ۵, یکشنبه

تبانی

با سوت پايان "ابومسلم-پيام" اگر نتيجه بازي را مي پرسيدي يك جمله تكميلي بعد از "پيام، يك هيچ برد" مي آمد، "تباني بود"!
"تباني"، گاهي معني آنچه را كه مي گوييم بدرستي نمي دانيم يا شايد مي دانيم اما از تبعاتش آگاه نيستيم. گاهي بدون فكر، بي هيچ دغدغه اي قضاوت مي كنيم و اصولا گروهي از ما (افسوس كه يكي از دوستانم به من تذكر داده "خيلي تند مي نويسي" وگرنه به جاي گروهي از ما ترجيح مي دادم بنويسيم همه ما ) قضاوت كردن را سهل ترين كار دنيا مي دانيم.

پیام خراسان یک - ابومسلم صفر
تباني بود. چرا؟ "روشن است، يادتان مي آيد وقتي ميثاقيان بركنار شد، برگي زر كه آن زمان همكار خداداد در پيام بود، در جلسه اي كه بين خداداد عزيزي و مديران باشگاه ابومسلم برگزار شد به عنوان سرمربي ابومسلم آمد،‌ دليل از اين واضح تر! توقع داريد برگي زر مقابل خدادادي كه باعث شده سرمربي ابومسلم شود، قد علم كند ؟!"
اما اگر بازي با برد ابومسلم به پايان مي رسيد، آن وقت آيا تباني نبود؟!

پیام خراسان صفر - ابومسلم یک
تباني بود. چرا؟ "‌روشن است، يادتان مي آيد وقتي ميثاقيان بركنار شد، برگي زر كه آن زمان همكار خداداد در پيام بود، در جلسه اي كه بين خداداد عزيزي و مديران باشگاه ابومسلم برگزار شد به عنوان سرمربي ابومسلم آمد،‌ دليل از اين واضح تر! توقع داريد خداداد به برگي زری كه خودش باعث شده سرمربي ابومسلم شود راه ندهد؟!
اما اگر بازي با نتيجه مساوي تمام مي شد، آن وقت آيا تباني نبود؟!

پيام خراسان صفر-ابومسلم صفر
تباني بود. چرا؟ "‌روشن است، يادتان مي آيد وقتي ميثاقيان بركنار شد، برگي زر كه آن زمان همكار خداداد در پيام بود، در جلسه اي كه بين خداداد عزيزي و مديران باشگاه ابومسلم برگزار شد به عنوان سرمربي ابومسلم آمد،‌ دليل از اين واضح تر! توقع داريد خداداد و برگي زر كه خودشان دو تيم را بين هم تقسيم كرده اند جلوي يكديگر بايستند!"
من نه مي گويم تباني بود، نه مي گويم نبود. من مي گويم تباني از آن دست كلماتي است كه بايد آدم را ميخكوب كند، بايد از شنيدنش بترسي، بايد دلت بريزد، زانوهايت بلرزد و چشمان سياهي رود.
ولي نه! مي شنويم و حالمان عوض نمي شود. نه ميخكوب مي شويم، نه دلمان مي لرزد. شايد فقط چشمهايمان سياهي رود كه آن هم علتش تباني نيست، تمارض است!

چاپ شده به تاریخ پنجشنبه دوم آبان 87