۱۳۸۷ مهر ۲۲, دوشنبه

نودچهارم


ستون يك:VIP

"حاشيه بازي آماده است، بريم حاشيه را ببينيم. خود صحنه ها كاملا گويا هستند. "اين جملات معروف عادل فردوسي پور است كه در عرض اين چند سال بارها و بارها از زبانش شنيده ايم. نكته جالب و ديدني حاشيه اول برنامه اخير نود، جداي از كنفراس مطبوعاتي قلعه نوعي و درگيري كوشكي، آن شخصي بود كه دوربين هاي تلويزين را از شكارصحنه درگيري منع مي كرد و در صحنه ديگري قبل از بازي همين فرد بليت فروش بازار سياه بود! اينكه فردي بليت فروش بازار سياه باشد، براي فوتبال ايران امري عادي است، همچنين اينكه فردي بدون آنكه مسئوليتي داشته باشد، داخل زمين چمن يا راهروي زيرين استاديوم برود نيز امري كاملا عادي و متداول است اما اينكه يكي از همين افرادي كه تافته جدا بافته بحساب مي آيند و همه جاي استاديوم سرك مي كشند دستي در بازار سياه فروش بليت هم داشته باشند جالب و البته بيشتر بامزه است! قبلا اين دوستان بليت هايي را كه با استفاده از روابط آنچناني در چنين بازيهاي حساسي بدست مي آوردند بين رفقايشان پخش مي كردند و كلي هم قيافه مي گرفتند و باد مي كردند اما انگار اين روزها بازار داغ فروش بليت براي نورچشمي ها جذاب تر است! رفقا هم بهتر است بجاي چرب زباني دست به جيب شوند و بليت VIP را بخرند!

ستون دو: ببعي

حاشيه ديدار پيام و پيكان هم به قول عادل كاملا گويا بود و نياز به هيچ توضيحي نداشت. غزال تيزپاي ديروز و پلنگ غرنده امروز محشري به پا كرد!
از سر و كول همه بالا رفت و به هر كي كه دم پرش مي آمد يك چيزي مي گفت، لباس شخصي و لباس فرم، درجه دار و بي درجه، مسئول و غير مسئول هم برايش فرقي نمي كرد. خداداد كه در نهايت هم روشن نشد اصلا چرا اينقدر عصباني بود پاي حيوان اهلي نجيب و بي گناهي را نيز وسط كشيد و پيشنهاد داد من بعد از اين مسابقات با استفاده از دو عدد ببعي و البته دو تيم يازده نفره برگزار شود! خدا به داد خداداد رسيد كه او پيشنهادي براي پوشش خبري مسابقات نداشت و گرنه سروكارش با دوست و همكار خوب من، آقاي هومن جعفري مي افتاد.

ستون سه: پنالتي

حاشيه كاملا گوياي بعدي داخل خود استوديوي نود بود. عادل ندونم كاري كرد و نظر رضا غياثي كارشناس داوري برنامه را درباره صحنه تكل خسرو حيدري روي كريم باقري پرسيد. چشمتان روز بد نبيند! آقا رضا كه انگار روي آتش نشسته بود بلند بلند داد مي زند "تو بگو اين صحنه چي بود؟" عادل مي گفت شما بايد بگيد، "نه،تو بگو پنالتي بود يا نه؟" عادل مي گفت من كه كاره اي نيستم شما كارشناس هستيد و از خنده غش كرد، اينجا بود كه آقا رضا فرياد مي كشيد "قانون عوض شده، از 11 تير، قانون عوض شده،چرا به داوراتون نمي گين؟ قانون تو اسكاتلند عوض شده ...." آقاي غياثي چنان فرياد مي كشيد و داد مي زد كه هر كس اگر فقط صداي برنامه را مي شنيد فكر مي كرد آقاي غياثي در يك مناظره يك به صد با جمع كثيري در حال كلنجار رفتن است. من كه هر چي به تلويزيون دقت كردم غير از شخص آقاي غياثي و عادل فردوسي پور كه بخاطر خنده زياد از حال رفته بود كس ديگري را نديدم.

ستون چهار: بي احتياطي

حاشيه كاملا گوياي بعدي هم آن سوي خط تلفن بود. فردوسي پود كه مي ديد، كارشناس داوري برنامه كاملا روي مود دعواست، موبايل آقاي عنايت رئيس كميته داوران را گرفت و در مورد قوانين تازه و صحنه تكل پرسيد اما آقاي عنايت كه من مطمئنم اصلا صداي اين ور خط را نمي شنيد و متوجه سوالات عادل نمي شد و فقط از روي تصوير متوجه كليت موضوع بحث شده بود، پشت سر هم فقط يك جمله را تكرار مي كرد، "بي احتياطي كارت نداره، بي مبالاتي كارت زرد و فشار زياد كارت قرمز داره،" عادل مي گفت روي اين صحنه كه آقاي ... "بي احتياطي كارت نداره، بي مبالاتي كارت زرد و فشار زياد كارت قرمز داره" عادل مي گفت ... "بي احتياطي كارت نداره، بي مبالاتي كارت زرد و فشار زياد كارت قرمز داره" عادل گفت آقاي عنايت شب شما بخير،خداخافظ. "بي احتياطي كارت نداره، بي مبالاتي.......

چاپ شده به تاریخ چهارشنبه هفدهم مهر 87