۱۳۸۷ آذر ۴, دوشنبه

صبح روز چهارم

ستون يك: سه شنبه

يك روز قبل از پس پريروز، افشين قطبي از خير پرسپوليس گذشت و رفت كه مطمئنا در همان لحظاتي كه امپراتور سرگرم تحويل بار به هواپيما و درگير چازني، رايزني و صد البته مخ زني براي بي خيال شدن مسئول بار برای اضافه بارش بود، اعضاي هيات مديره و مدير عامل به شدت مشغول شركت كردن در جلسه اي اضطراري بودند تا دلايل اين بي وفايي را بررسي، تحليل، تحقيق، موشكافي و خرد جمعي گونه نمايند تا مبادا يك كلاغ، چهل و چهار هزار و چهارصد و چهل و چهار كلاغ شود!
و به اين نتيجه كارشناسانه، عالمانه، مسئولانه ، منطقانه و باور پذير رسيدند تا با استفاده از فرمايشات خود امپراتور دليل جدايي را فرستادن آدم هايي اونجوري از طرف طرفداران اينجوري (چه جوري؟ اينجوري،اينجوري؟ تو كه عروسكي، تو كه با نمكي، ديوونه اون چشماتم...) براي شكستن شيشه اتومبيل قطبي عنوان كنند كه موجب ترساندن بانو يوروم هم شده است و آقاي مصطفوي هم در تكميل اين دليل خطير اضافه كردند "فقط مي توانم بگويم افشين قطبي خيلي همسرش را دوست دارد." و خب دوستت دارم مي دوني كه اين كار دله، گناه من نيست، تقصير دله...

ستون دو: چهارشنبه

پس پريروز اما و در ادامه جلسات برگزار شده و بررسي علل و چرايي سفر كاملا بي مقدمه و يهويي قطبي، مديران خرد جمعي گرا، زير ساختانه و مطالعاتي با دستيابي به دلايلي موشكافانه تر و منطقانانه تر! در اعلامي شفاف تر و روشنفكرانه ترتر پرده از رازهاي ديگري برداشتند و عنوان نمودند كه قطبي رفت چرا كه عادل فردوسي پور كه غافل از هرچه خرد جمعي گرايي است با پرداختن به دي كارمو و بيرون كشيدن پدر جدش و وادار كردن جد گرامي به انجام حركات موزون سامبا، امپراتور را زير ذره بين برده و اين مهم موجب از دست دادن تمركز ذهني او شده و در آخر دوباره اين عادل كاملا بي خرد جمعي گرا با ادامه رژه روي شجرنامه دي كارمو و روشنگري در رابطه با پدر پدربزرگش در برنامه هفته بعد خود، با بيشتر بر هم زدن تمركز ذهني قطبي و بيشترتر كردن قطر ذره بين هم! افكار عمومي را نيز تخريبات كامل كرده تا عده اي بگويند قطبي دلال است و به همين خاطر امپراتور رفت!

ستون سه: پنجشنبه

اما مديران هنوز درگير در جلسات اضطراري از آنجا كه احساس كردند شايد همچنان عده اي مجاب به علت رفتن قطبي نشده باشند و اين دلايل خيلي كافي، كارشناسي، مديريتي و خرد جمعي گونانه نباشد، با مطالعاتي عميق تر و به دور از احساسات و هيجانات دو روز اول و با نگاهي به افق هاي آينده دور و در نظر گرفتن شرايط حال و همچنين با نگاهي به گذشته و استفاده از تجربيات عديده خود، علل ديگري را براي اين قطع همكاري ارائه دادند تا بيش از هر چيز اصول حرفه اي مديريت باشگاهي چون پرسپوليس را رعايت كرده باشند و لذا در فهرستي كاملا روشنگرانه ترين، شفاف سازترين، ضد جرم و پوسيدگي دندان و حاوي ويتامين آ، ب، ث، ت، ج و كل يوم فوايد و خواص، شايعه آمدن لوكابوناچيچ، جذب رحمان رضايي بدون در نظر گرفتن خرد جمعي قطبي در خرد جمعي تر خودشان و بيرون گذاشتن ميثاق معمارزاده از ليست بازيكنان را از علل برون رفت قطبي از مجموعه خودشان بيانات كردند.

ستون چهار: جمعه

صبح روز چهارم اما داريوش خان مصطفوي براي باز هم شفاف سازي بيشترترين و كلا انگار خيلي خوش مي گذره روشنگري كنيم، ‌اين بار با حضور در رسانه ملي، رو در رو، چشم در چشم و رخ به رخ با بينندگان ورزش و مردم خرد جمع ترين فرمودند و علت رفتن قطبي را بسيار واضح، مسئولانه، علمي، كارشناسي و حتي بهداشتي- پزشكي عنوان كردند؛ دوش!
بله، دوش. قطبي رفت چون زمين تمرين پرسپوليس دوش آب ندارد و بازيكنان، مربيان، مديران، هواداران و حتي عابران روز گذر كه مسيرشان از آن طرف هاست قادر به گرفتن يك حمام آب گرم نيستند و لذا امپراتور كه ديگر واقعا دل چركين! شده بود و كم كم حتي اصول بهداشتي خود را در خطر مي ديد، زدن خنجر جدايي در قلب خودش را ترجيح داد به هپلي شدن و حمام نرفتن و لذا با اقدامي دشمن خشنود كن قيد پرسپوليس را زد تا تني به آب برساند و البته گفتني است بررسي علمي تر و دقيق تر علل اين سفر غير منتظره كماكان ادامه دارد...

چاپ شده به تاریخ شنبه 2 آذر 87