۱۳۸۷ آبان ۲۵, شنبه

بحران، آبی یا قرمز؟

ستون يك: ناصر حجازي

روزهاي بحران استقلال با باخت عجيبي به پيكان به پيچيده ترين وضعيت خود رسيد و ناصر حجازي را به كابوس يك كوچه بن بست رساند كه تنها راه خروجش، درب خروج باشگاه بود. فيروز كريمي آمد تا نسخه شفابخشي براي دردهاي آن روز استقلال باشد كه عاقبت كاملا بي اثر شد، تا او نيز راهي جز خروج، پيش رويش نباشد و سرانجام نوبت اميرقلعه نوعي رسيد تا چاره اي باشد براي روزهاي بحران و ناكامي! امير در شرايطي به استقلال آمد كه در روزهاي باختش هم خطري از طرف سكوها و مديران باشگاه احساس نمي كرد. روزهايي كه ديگر كسي براي او آلترناتيوي در ذهن نداشت. كم و بيش، تمامي گزينه هاي جانشين، به ظاهر امتحان خود را پس داده بودند و دست كم هواداران را به اين باور رسانده بودند كه موفقيت استقلال در گرو حضور امير است، پس مي توان به پاي روزهاي بدش نيز نشست و صبوري كرد. هواداران استقلال، امروز آلترناتيوي براي امير قلعه نوعي، سرمربي استقلال ندارند.

ستون دو: افشين قطبي

در همان روزهاي بحراني استقلال و ناصر حجازي، پرسپوليس روي ابرها بود. سانتي مانتاليسم حاكم بر پرسپوليس همه چيز را فانتزي و همه كس را رمانتيك كرده بود. هواداران از درخشش ستاره اقبالشان سرمست بودند و تمام پديده هاي اطرافشان را دوست داشتني و زيبا مي ديدند، روزهايي كه روزهاي خوبي بود و خوشي. افشين قطبي به عنوان يك مربي حرفه اي با ويژگي هاي يك پرسوناژ كاريزماتيك، جاي خود را در قلب هوادران پرسپوليس باز مي كرد، رفته رفته امپراتور آنها شد. ديگر اعضاي كادر فني از استيلي و مرزبان تا سعيد عزيزيان، همگي نيروهاي كارآمد به حساب مي آمدند كه قوانين كار در يك گروه حرفه اي مي دانستند و به آن پايبند بودند. روزهايي كه پرسپوليس مي باخت هم هواداران به پايش مي ايستادند و پشتيبان بودند. روزهايي كه حتي باخت به استقلال اهواز نيز در آن شرايط سخت لحظه اي هواداران را در حمايت از تيمشان دو دل نكرد. هواداران آلترناتيوي براي قطبي نداشتند. پروین دلزده از پرسپولیس، سرگرم استیل آذین بود و از بگوویچ و زوبل تا آری هان و دنیزلی، امتحان خود را پس داده بودند. هواداران پرسپوليس ، آنروز آلترناتيوي براي افشين قطبي ، سرمربي پرسپوليس نداشتند.

ستون سه: امير قلعه نوعي

در همان روزهاي ناخوشي استقلال و سرخوشي پرسپوليس، بهمن فروتن در مقاله اي نوشت، «فوتبال ايران آنقدر پيچيدگي ندارد كه كسي مانند ناصر حجازي از عهده آن برنيايد، مشكل جاي ديگري است! پرسپوليس وقتي پرسپوليس شد كه از پروين رها شد، استقلال هم تا زماني كه از قلعه نوعي خلاص نشود، استقلال نخواهد شد. اگر مي خواهيد استقلال نتيجه بگيرد، بسپاريدش به امير.» و اين لپ كلام فروتن گرامي بود كه آب پاكي را روي دستان همه ريخت، پرسپوليس، بدون پروين، پرسپوليس نشد تا روزي كه پروين آداب زندگي بدون پرسپوليس را آموخت و پرسپوليس نيز به نبودن پروين عادت كرد.


ستون چهار: حميد استيلي

امروز اما هواداران پرسپوليس براي قطبي، آلترناتيو دارند. حميد استيلي همان نقشي را بازي مي كند كه پروين بدون پرسپوليس آن را در همان روزها نوشته است. هواداران ديگر به پاي روزهاي ناكامي صبوري نمي كنند. آنها به دنبال بهانه مي گردند تا تمام بي قراري هايشان را يك جا فرياد كنند. اگر بهمن فروتن امروز يك بار ديگر دست به قلم ببرد، امير استقلال را شاهد مدعاي خود مي كند و استيلي را جاي پروين مي نشاند و مي گويد :«فوتبال ايران آنقدر پيچيدگي ندارد كه افشين قطبي از عهده آن برنيايد، مشكل جاي ديگريست! استقلال وقتي استقلال شد كه امير بازگشت، پرسپوليس هم تا زماني كه به استيلي سپرده نشود، پرسپوليس نخواهد شد. اگر مي خواهيد پرسپوليس نتيجه بگيرد، بسپاريدش به او.»

چاپ شده به تاریخ چهارشنبه 22 آبان 87