۱۳۸۷ آذر ۱۸, دوشنبه

ذهن زیبا

انتخاب مايلي كهن براي سايپا چقدر هوشمندانه بود؟
براي پاسخ به اين پرسش خوب است كمي به عقب بازگرديم. بعد از جام جهاني 2006 آلمان و ناكامي ظاهري تيم ملي ايران، علي دايي در بدترين شرايط دوره حرفه ای اش قرار گرفت. او هدف اول تمامي منتقدين و مردم شد و كسي كه در اين بين همصدا با موج به وجود آمده بر شدت آن افزود، محمد مايلي كهن بود كه با پيروي از سياست آن روز تلويزيون، علي دايي را مقصر اول تمام آنچه كه در آلمان اتفاق افتاد معرفي كرد و كار را به جايي رسانيد كه حضور دايي در تيم ملي را به قدرت هاي پشت پرده نسبت داد و حتي قرار داد فدراسيون را با كمپاني پوشاك ورزشي دايي زير سوال برد! دايي در چنين شرايط ويرانگري به راحتي از باشگاه صبا باتري كنار گذاشته شد و همه بر اين تصور بودند كه عمر ورزشي علي دايي به بدترين شكل ممكن به پايان رسيد!

در اين بين سايپا، ‌در پي تغيير روند فني تيمش، با لورانت آلماني قرار داد بست و آميزش سايپا با طرز فكر يك مربي آلماني فضا را براي حضور دايي به واسطه سابقه حضورش در بوند ليگاس فراهم كرد.
او به سايپا پيوست اما اين علي دايي نبود كه به سايپا مي آمد، يك بازيكن معمولي بود كه نه بازوبند كاپيتاني داشت، نه ضربات پنالتي مي زد و نه حتي ضربه هاي ايستگاهي به او تعارف مي شد!
به موازات اين داستان، رابطه نه چندان خوب دايي- مايلي كهن بعد از همان اتفاقات اشاره شده به بدترين وضعيت خود رسيد و رابطه يك بازيكن- مربي سابق را به صحن دادگاه هاي رسمي كشور كشاند كه به كرات درباره اش خوانده و شنيده ايد! به حساب شانس يا هر چه معتقديد بگذاريد، ‌پس از گذشت پنچ هفته از ليگ برتر لورانت با 15 امتياز از 15 امتياز ممكن، سايپا را رها كرد و تيم به علي دايي رسيد. بازگشت به زندگي در آخرين لحظه! و قهرماني سايپا در ليگ برتر كه به هر حال به نام دايي ثبت شد و در آخر بازگشت دوباره به تيم ملي ايران!

در همين اثنا، محمد مايلي كهن بدترين دوران دور از فوتبال را سپري مي كرد، يك مهره سوخته كه جز با يكي دو مصاحبه گاه و بي گاه عليه جريان هاي حاكم بر فوتبال ايران و يا پرسپوليس، نقش ديگري نداشت و يكي از برزگترين دلمشغولي هايش همان پرونده شكايت علي دايي و ديگران بود كه با دستاويزي به اين حواشي بي ارتباط با متن فوتبال، خود را روي بورس خبري ورزش ايران قرار مي داد! او يك جنگ علني و رودر رو با دايي داشت و البته هنوز دارد.

انتخاب مايلي كهن براي سايپا چقدر هوشمندانه بود؟
و ناگهان محمد مايلي كهن سرمربي تيمي شد كه علي دايي تنها عضو فوتبالي هيات مديره اش بود و تصميم اول و آخر هر آنچه كه به اسم فوتبال در سايپا اتفاق مي افتاد به عهده داشت!

اين آمدن دايي را مات نكرد اما به فكر فرو برد، آمدني كه دايي را به واكنش واخواهد داشت و اينبار شايد وزن سياست حركت او سنگين تر باشد.
پاتك در برابر تك، اين قانون جنگ است. قانوني كه بازمانده از دوران جنگ كلاسيك است و در دوران مدرنيته نيز رعايت مي شود. فقط قالب و شيوه اش كاملا دگرگون شده است.

چاپ شده به تاریخ دوشنبه 18 آذر 87