۱۳۸۷ مهر ۸, دوشنبه

روز حسرت

ستون يك:گذشت

يك فتح اله زاده براي همه روزنامه هاي ورزشي و ايضا غير ورزشي كافي است . خداوند کلام شيرين و موجز حاجي را از ما نگيرد.
آخرين گفتگوي منتشر شده از او (تا امروز البته !هر لحظه بايد منتظر خبري از حاجي بود. )دوباره در سه روز اخير پاي دكتر فتح اله زاده را به چهار ستون باز كرد .
حاجي: " مي خواستم به خاطر استقلال از حق زن و فرزندم بگذرم.حالا اين اتفاق نيافتاده،آدم بدي هستم؟ اشكالي ندارد. "
اين جمله حاجي را كه شنيدم جگرم آتش گرفت.حاجي جان !دكتر گرامي!آخر استقلال چقدر مديون توست!اين تو بودي كه به استقلال عظيمت و بزرگي دادي. ديگه از زن و بچه ات نگذر و به استقلال نرس!آخه تا كي بايد براي استقلال فداكاري كني !ژان وال ژان هم بود كم مي آورد.

ستون دو:پول

حاجي: "با تعاوني شهر به توافق رسيده بودم،قرار بود دوشنبه دو ميليارد به من بدهند .قصد داشتم اين پول به اضافه يك ميلياردي كه قرار بود سازمان بدهد ، به بازيكنان بدهم.اين پول را براي چه كسي مي خواستم؟"
اين جمله حاجي را كه شنيدم جگرم نسوخت ولي فكر كنم جگر بازيكنان استقلال خیلی سوخت
حاجي جان!تعاوني شهر با شخص شما توافق كرده بود يا با باشگاه استقلال!اصولا عقد قرار داد با شخصيت حقوقي منعقد مي شود يا با شخصيت حقيقي شما ؟ اساسا شخص شخيص و با شخصيت شما چرا اينقدر گير داده به شهرداري ،آخر من نمي فهمم! راستي حاجي! اين دوشنبه كه مي گي با آن چهار شنبه كه قبلا مي گفتي تفاوت دارد؟ ياد فيروز كريمي و آن چهار شنبه معروف بخير و البته عدل فردوسي پور!يه چيز ديگه حاجي جان !اگه سه شنبه بود سه ميليارد مي گرفتي ؟چهارشنبه، چهار ميليارد؟ يا پنجشنبه....؟!

ستون سه:تلفن

حاجي:"شماره آنهايي را كه مي شناسم ذخيره كرده ام.با آن شماره هايي كه از مجتبي جباري داشتم حتي يك تماس هم به گوشي من زده نشد.احتمالا او با شماره هاي ديگر با متن تماس گرفته است ."
اين جمله حاجي را شنيدم دو چيز ياد گرفتم.ياد گرفتم كه از اين به بعد شماره آنهایی را كه مي شناسم ذخيره كنم .همچنين ياد گرفتم تماس را بزنم نه اينكه بگيرم. حاجي !تو چقدر نوآوري! بي خودي كه دكتر نشدي !ولي حاجي جان قبول كن كه خيلي بي معرفتي! چند سال موبايل همه گير شده ولي تو الان لو دادي كه چه كارايي ميشه باهاش كرد!

ستون چهار: گريه

حاجي:" آدمي كه ادعا مي كنه كار بلدم،وقتي بركنارش مي كنند كه نبايد گريه كند.تا زماني كه استقلال به بخش خصوصي واگذار نشود باز نمي گردم."
اين جمله حاجي را كه شنيدم خيالم راحت شد. خيالم از هر جهت راحت شد . اول از اينكه حاجي گريه نكرده، دوم از اين مطمئنا كه استقلال حالا حالاها دولتي اداره مي شود . حاجي !تو كه كار بلدي! پس چرا وقتي كخ رفت گريه كردي؟ چرا وقتي فيروز رفت گريه كردي ؟ چرا وقتي قلعه نوعي اومد باز هم گريه كردي؟
حاجي! تو ديگه كي هستي ؟!

خارج از ستون

حرف روز
قطبي :......... (كماكان غير قابل چاپ 18+)

چاپ شده به تاریخ پنجشنبه چهارم مهرماه 87